
زندگینامه آرنولف رینر
آرنولف رینر، نقاش، پرینتمیکر، و عکاس اتریشی، در اواسط دههی 1940 و بعد از ترک مدرسه شروع به فراگیری هنر کرد و در نمایشگاه کنسولگری بریتانیا در سال 1947 برای بار اول با هنر معاصر آشنا شد. این نمایشگاه شامل آثاری از پاول نش، فرانسیس بیکن، استنلی اسپنسر، هنری مور، و ادوارد بورا بود. در این زمان بود که او اولین پرترههای خود را نقاشی کرد. او در زمانی که در مدرسهی فنیحرفهای شهر فیلاخ مطالعه میکرد به نظریات سورئال علاقمند شد. او تقریبا هیچ آموزش دانشگاهی در زمینهی هنر نداشت و به خاطر درگیری با یک معلم در سال 1949 از مدرسهای در اتریش خارج شد. از سال 1948 تا 1951 به تولید نقاشیهای سورئال با موضوع صحنههای زیر آب و در قالبهای عرفانی پرداخت. او این تصاویر فوقالعاده را با مداد طراحی کرد و سطوحی بسیار پیچیده ایجاد کرد. در سال 1950 او اولین پرینت خود را آماده کرد؛ در 20 سال بعدی رسانههای متفاوتی را امتحان کرد و سعی کرد سعی کرد در آثار خود دورویی بورژوا را به تصویر بکشد. او که به منطق و عقلانیت بدبین بود، به بررسی پتانسیل رویاها، جنون، و ضمیر ناخودآگاه پرداخت؛ او در این راه Hundsgruppe را تاسیس کرد که افرادی نظیر Ernst Fuchs در آن مشغول به فعالیت بودند.
در سفرش به پاریس در سال 1951 شاهد انتزاع حرکتی توسط نقاشانی مانند جرج متیو، جکسون پولاک، جان پول ریوپل و ولس بود؛ در کارهای بعدی خود نشانههای بداهه و تبادل فیزیکی با سطح (خاصهی هنر غیر رسمی و اکسپرسیونیسم انتزاعی) را نشان داد و در عین حال به محتوای نشانی وابستگی داشت. اگرچه در اقامتش در پاریس با آندره برتون ملاقات کرد، در ادامه از سورئالیسم خارقالعاده فاصله گرفت. از سال 1951 تا 1954 بر روی مجموعهای به نام نقاشیهای کور کار کرد که در آن به بررسی گسستگی بینایی و نابودی فرم پرداخت و ترکیب تخیل تصویری را با بافتهای تصادفی جایگزین کرد. با تکیه بر تکنیک اتمیزاسیون او نقاشیهایی کشید که اثر براشینگ خوشهای در آن به وفور به چشم میخورد و گاهی از مداد شمعی برای نقاشی استفاده میکرد. مدتی بعد به حومهی شهر در Gainfarn نقل مکان کرد و در عکسالعمل به رویکرد بداههی خود، نقاشیهای جدید خود را بر اساس اصول ریاضی ادامه داد و با مجموعهای از مطالعات نسبت در سال 1953 تا 1954 کار خود را در این زمینه شروع کرد. در این سالها تصاویر سیاه و سفید کشید. از سال 1953 تا 1965 کار خود را به نقاشی روی تصاویر اختصاص داد. او در این دوره به نقاشیها و تصاویر قبلی خود پشت پا زد و نقاشیهایی مونوکروم کشید که در آن رنگهای سیاه و قرمز قالب بودند مانند Red Overpainting در سال 1958.
از سال 1956 رینر با نظریات و مسائل مذهبی درگیر شد و در سری نقاشیهایی در زمینهی اشکال مختلف صلیب (مانند Black Cross در سال 1956) به این عقاید خود پرداخت. این علاقه به حالتهای احساسی قوی در این آثار او به خوبی نشان داده میشود و در سری کارهای او در سال 1963 تمرکز بیشتری نیز در این زمینه از خود نشان داد. او در این دوره از مواد مخدر توهمزا استفاده میکرد. از سال 1968 از عکس دست و صورت درهمکشیدهی خود برای نقاشیهای تصویری خود استفاده کرد. او با این کار قصد شکستن مرز آنچه زشت، ابسورد و غریزی محسوب میشد داشت.
از اواسط دههی 1970 رینر روی عکسهای خود در موضوعات مختلف، از جمله سنگها، غارها، خانمها و آثار بسیاری از هنرمندان دیگر، کار کرد؛ هنرمندانی از جمله گوستاو دوره، لئوناردو داوینچی، فرانز ژاویر، وینسنت ون گوگ، رمبرانت و فراسیسکو دگویا. او همچنین از مجسمههای یونانی، مومیاییها، صورتکهای مرگ، و اجساد نیز استفاده کرد. از سال 1973 با دیتر باث وارد همکاری شد و نقاشیهای بزرگی خلق کرد که نشانگر علاقهی او به مرگ و زندگی، دنیای مادی و معنوی، رستگاری و قربانی بود. این درونمایهها در مجموعهی هیروشیما خود را نشان داد: مجموعهای از 72 تصویر نقاشی شده که در آن از تصاویر شهر نابود شده در سال 1945 استفاده کرد.
این مقاله ترجمه به مضمون می باشد.
مترجم: فرزاد ابرقویی