Collocation با موضوع سلامت

Collocation با موضوع سلامت

همان‌طور که در مقالات قبلی آموزش زبان هم گفتیم، استفاده از کلمات و ترکیبات مناسب در رایتینگ و اسپیکینگ انگلیسی از مشکلات بسیاری از زبان‌آموزان است. در واقع این دسته از زبان‌آموزان از ترکیباتی استفاده می‌کنند که ترجمه از زبان مادریشان به انگلیسی هستند و همین امر باعث می‌شود خوانش متن انگلیسی پایین آمده و در نهایت زبان‌آموز نمره‌ی پایینی کسب کند.
در این مقاله قصد داریم برخی Collocationهای مرتبط با موضوع سلامتی را با ترجمه‌ی فارسی و معنی کامل انگلیسی بیاوریم. بعد از خواندن هر ترکیب، سعی کنید معنی انگلیسی را از بر کرده و با ترکیب یک جمله بسازید. Collocationهای زیر از سطح پیشرفته‌ی کتاب Collocations in Use آورده شده و فلذا مناسب زبان‌آموزان سطح پیشرفته هستند.

معنی فارسی

معنی انگلیسی

ترکیب

جراحی داشتن (برای بیمار)

To have a surgery

Have an operation

تشخیص وضعیت کاملا ناسالم

When a doctor verifies that someone is ill

Diagnose with a serious medical condition

عکس‌العمل مناسب به درمان داشتن

To show positive reaction to a specific course of treatment (medication, etc.)

Respond well to treatment

بهبودی کامل

To fully recover from an illness

Full recovery

مصرف دارو بیش از دوز توصیه شده

To consume a pill, tablet, medication or any other sort of drugs and medicine to an extent that is considered harmful for the body

Exceed the recommended dose

اووردوز کردن

To exceed the recommended dose (strong)

Take an overdose

عکس‌العمل منفی (منفعل، مانند پس زدن دارو)

To respond negatively to something

Adverse reaction

عوارض جانبی

Effects that show themselves after taking specific medicines but are mostly minor and in some cases major.

Side effect

سرماخوردگی سنگین

A heavy cold

Streaming cold

خوب شدن سرماخوردگی

Get rid of a cold

Shake off a cold

وضعیت ناسالم جسمانی

Not very well

Poor health

بیماری عفونی

Diseases caught from someone with that disease

Infectious disease

بیماری نادر

An illness that seldom occurs

Rare illness

خیلی بیمار

Extremely ill

Critically ill

در خطر مرگ  بودن

In danger of dying

Fight for someone’s life

کما رفتن

Become unconscious

Fall into a coma

از کما بیرون آمدن

Regain consciousness

Come out of the coma

مرگ زودرس

Death at too early an age

Untimely death